آواآوا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

دختر نازمون آوا

دندونای بالا

1390/7/10 13:05
نویسنده : مامی
1,099 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل دختر عزیزمقلب

مامانی بازم پستام دیر شد!!! ببخشید عروسکم ... دندونای جلوی بالات دوتاشون باهمدیگه

تشریف اوردن بیرون و بلاخره خودنمایی کردن یه چند هفته ای بود که منتظرشون بودم و لثه

قشنگت رو متورم کرده بودن ... بلاخره شکر خدا در امدن ... نمی دونم چرا دندونات دوتا دوتا

باهم در میان ... البته مامان من هم میگه خودم اینطوری بودم ...

خیلی دوست دارم ازشون عکس بگیرم و برات بذار تا ببینی ... تازه دندونای پایینت هم کلی

رشد کرده و بلند شده ...

لبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخند

اینم وقتی آوا خانوم ایستاده تی وی نگاه می کنه:

تی وی

راستی هفته پیش هم رفتیم خونه خاله لنا خیلی بهمون خوش گذشت و کلی ازمون پذیرایی

کردن... اینم پانیای گل و البته شیطون خاله پگاه و آوا :

پانی

اینم یه عکس سه تایی با آقا رامین بامزه : (البته همتون روی ویبره هستید مگه می شینید

که ازتون عکس بگیریم)

رامین

البته آقا سامیار هم بود که نیومد تا با شما عکس بگیره... اونم حسابی تو خونه خاله لنا

شیطونی کرد ...

لبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخند

یه روز هم تو هفته پیش با دوست جونا قرار گذاشتیم و رفتیم پارک موقع ناهار شماها هر بلایی

که دوست داشتید سر غذاها اوردید و همشون رو تبدیل کردید به مواد اولیه...

آوا و علی جون و رها جون

پارک

البته باران جون .. رایان جون ... آیسان جون هم امده بودند لبخند

اونجا هم کلی بهتون خوش گذشت وهوا خوردید...

لبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخند

اینم وقتی اوا خانم خوش تیپ می شود:

خوش تیپ

این لباس ها کلی ماجرا داره .... تاپ و شلوارت رو حدودا ده دوازده سال پیش خودم خریدم اون

موقع هنوز تو فکر ازدواج هم نبودم و می رفتم دبیرستان ولی چون از اول دختر دوست داشتم

این لباس ها رو خریدم تا بدونی موقعی هم که نبودی من تو فکرت بودم و برات چیز میز

می خریدم ... خیلی ذوق کردم وقتی دیدم اندازه ات شده ....

راستی کفشات : چند سال پیش با بابایی رفتیم برای خودمون از بنتون خرید ... از اونجایی که

من تا لباس دخترونه می دیدم برات خرید می کردم ... و بابایی می گفت بذار خودش بیاد بعدا

باهم میایم خرید ... اما این کفش بد جوری نظرم رو جلب کرد ... خلاصه باباجونی هم قبول

کرد و برات خرید ... وقتی پات کردم به باباجون گفتم دیدی گفتی کو تا بیاد و اندازش بشه

هم خودش امد هم اندازش شدلبخند

لبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخندلبخند

راستی  از دیروز یه کم ابریزش بینی داری ... یه کم هم خس خس می کنی دیروز عصری بردمت

دکی دم خونمون بهت یه قطره بینی داد و یه شربت ... دیشب که خیلی اذیت شدی و بد

خوابیدی همش تو خواب نفست می گرفت تازه بخور هم برات گذاشتیم ... بابایی هم جاش رو

به شما قرض داد تا در کنار من آروم بخوابی و اذیت نشی ... الان هم شربتت رو خوردی و خوابت

برده خدا کنه تا عصری بهتر بشی آخه وقتی اینطوری می شی خیلی بی حوصله و غمگین

می شی ... من دوست دارم همیشه شاد و شنگول باشی عروسکم

خدا را هزاران بار دیگه برای داشتنت شکر می کنم

عزیزترینم دوست دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

zahra
10 مهر 90 13:59
وبلاگ قشنگی دارید ازش لذت بردم. خدا نی نی خوشگلتون و براتون حفظ کنه وبه من و فرشته کوچولومم سری بزنید. حتما دوستای خوبی برا هم میشیم
مرسی عزیزم

مهناز مامان سپهر
10 مهر 90 14:08
بوس به اوا كوشولو
ممنون عزیزم

لنا
11 مهر 90 15:28
ای جانم چه پست متفاوتی بود مرسی که عکسای مهمونی من و گذشتی مامان مهربون

خواهش می کنم گلم

زهرا مامی ویونا
12 مهر 90 3:00
عزیزممممممم
پقدر نارییییییییییییییییی شمااااااااا

خاطره جون ...دنبال یه کد خوبم واسه برداشتن کلیک راست
ببخشیدددپ
میدونم که خیلی وقته آپ نکردم ولی واقعا سرم شلوغههههههه
ممنون بهمون سر میزنین
بوس
مرسی گلم

مامان محمدجان
12 مهر 90 12:57
سلام عزیزم خیلی جالبه که این لباس ها رو مجردی خریدی ...به این میگن عشق واقعی
ممنون گلم

مامان کسری
13 مهر 90 17:02
ای جان خاله جون دندونای کسری منم 2 تای بالا بغلیشون تازه در اومده با همونا به اندازه کافی من رو گاز میگیره چه برسه که الان 6 تا شدن خدا به دادم برسه خدا حفظت کنه دخملی خاله من لینکت کردم خاله جون دوست داشتی به کسری منم یه سر بزنید

ممنون عزیزم
مامان وندا
14 مهر 90 1:13
سلام يك سوال داشتم اين ليليپي ها را چطور بالاي صفحه وب آوا جون گذاشتيد من ساختم ولي نميدونم كد را كجا وارد كنم لطفا راهنماييم كنيد ممنون ميشم


مامان نائیریکا
14 مهر 90 3:19
عزیزم خیلی دوستون دارم
ممنون عزیزم ما هم دوستتون داریم

فرزانه مامان علی
16 مهر 90 2:24
آخی ...عزیزم چقدر خوشتیپ کرده دخترمون . ماشالا

دلم برات تنگ شده دخمل مامان .

بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
ممنون عزیزم ما هم دلمون براتون تنگیده

مامان گیسو
16 مهر 90 2:49
سلام خاطره جونم خوبی ؟
الهی همیشه سلامت باشه این عزیز خاله
مرواریداش هم مبارککککککککککک
بوسسسسسس
مرسی عزیزم

مامان امیر علی
17 مهر 90 11:26
وای مبارک باش این دندونات .چقدر لباسهات بهت می یان .مخصوصا لباس قرمزه که واسه مامان پر از خاطرات هستش .مبارک باشه
مرسی گلم

مامان صدف و سپهر
18 مهر 90 8:13
سلام آوا جونم.خیلی نانازی .خوشتیپم هستی.ممنون که وبلاگ سپهر جونی دیدی اگه دوست داشتی به دیدن صدفم بیا.صدفی یخورده از شما بزرگتره.بیا تا باهم دوست بشین باشه خاله جون.
مرسی عزیزم