آواآوا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

دختر نازمون آوا

دندان شيري

سلام جوجه مامان عشقممممم دندونش لق شده بوددد بلاخره امروز افتاد اولين دندون شيري بالا سمت راست خيلي نمكي شدي گلم بيشتر از هر وقت ديگه اي دوست دارم ...مباركت باشه دختر قشنگم... اميدوارم مرواريدهاي قشنگت برات هميشه زيبا و درخشنده باشن... ❤️❤️
17 فروردين 1395

گوشواره عروسكم

سلام دختر عسلي ... دختر دار شدن كه ارزوي خيلي قديمي من بود و از خدا خيليي ممنونم كه هديه زيبا و فرشته كوچيك خودش رو روي زمين به ما امانت داد... خوب حالا چرا دختر! دختره و هزار قر و ناز و ادا و كرشمه... دختره و هزارتا گل سر و دامن و عطر و پيرهن... واي عاشق كمد دخترام با اونهمه لباسهاي خوشگل كفشاي رنگي و يه اتاق پر اسباب بازي هاي ريزه ريزه و عروسكخاي جور واجور... پس دختر داشتن يه مدل عروسك بازيه كه با وسايل زيادش كلي كيف ميده... حالا مامان اين عروسك خانم خيلي وقته براي اين گلدونه جونش يه گوشواره طلا شكا گل خريده بود و داده بود از حالت سوزني به حالت قلاب دار تبديلش كرده بودن و روزها رو ميشمرد تا دخترش امادگي پيدا كنه و ببره بندازه گوشش... خيليا...
27 اسفند 1393

اخرين شنبه ٩٣

سلام عروسك زيبا آخرین  شنبه  ۹۳  هم  رفت  !  فاصله  این  شنبه تا  شنبه  بعد  یکسال  است!   شنبه ای  در  زمستان  و  شنبه ای در  بهار! شب آخرین  شنبه  سال  ۹۳  بخیر! 🌹 من براي دخترم مي خونم: قند و نبات داريم ما، يه ابنبات داريم ما، شيريني تازه داريم، يه شكلات داريم ما... دخي هم كلي ذوق ميكنه خلاصه كلي شعر براي هم مي سازيم و كلي هم براي خودمون خوش ميگذرونيم... روزهاي اخر ساله اميدوارم سال ٩٤ براي همه از بهترين سالها باشه.  دختر مخملي جونم  شب زيبات اروم و پر از روياهاي قشنگ بيشتر از هميشه دوستت دارم 😘❤️❤️ ...
24 اسفند 1393

عروسک بازی های من

سلام نازدونه خانمم ، سلام عروسک سخن گوی کوچکم... فکر نمی کردم اینهمه وقت نرسم بیام یه سر به وبلاگ شما عروسک خانم بزنم . ولی خوب دیر شد شرمنده دخی گله مامان... این روزهای آخر سالی تند تر از روزهای دیگه می گذره انگار سال هم دوست داره زودتر تموم بشه ... نو بشه .. از اول شروع کنه .. سال هم دوست داره بره ... نمی دونم شاید سال نو دوست داره زودتر بیاد.. این روزها صبور تر از قبل و گاه عجولتر با شما هستم ...روزهای خوب خیلی خوبن روزهای قشنگ که یه دختر کوچولو میاد و کنارم میشینه و برام یه داستان خیالی می گه از تموم کارتن هایی که دیده یه عالمه شخصیت درمیاره و همه رو به هم وصل می کنه و من باید سراسر گوش و چشم با دقت به همش گوش...
28 بهمن 1393

يه دختر دارم شاه نداره

سلام زيبا... سلام آواي زيبا... سلام دختركم ... امروز ٢٨ آبان ٩٣ هست شماهم چهار سال و دو ماه وچند روز داري... از اول مهر اسمتون رو موسسه اينده روشن نوشتم... يه موسسه زبان هست كه كلاسهاي مختلفي با عنوان پيش دبستاني يك و دو برگزار مي كنه امسال شما پيش دبستاني يك ميري البته  اموزشهاشون در اون حد نيست ولي براي تفريح و سرگرمي شما خوبه... صبحها حدود نه بيدار ميشم برات وسايلت رو ميذارم بعد هم بيدارت ميكنم يه شير عسل ولرم مي خوري و با كلي ناز و ادا ميذاري لباسهات رو عوض كنم و به سختي موهات رو شانه كنم و به قول خودت دوتايي ببافم...خلاصه بعد از كش و قوصهاي فراوان ميريم از خونه بيرون:) خيلي دوست دارم تا ١٠ مهد باشي ولي معمولا ديرتر ميرسي... از س...
28 آبان 1393

تولد چهارسالگی باب اسفنجی کوچولو

سلام عزیزترینم دختر نازنینم عسلی خانم ریزه میزه تولد چهار سالگیتون مبارک ان شالله 120 ساله بشی دخمل مخملی مامان مثل هرسال دوتا تولد داشتیم یکی با دوستای خوبت که امسال توی خانه بازی پیله ابریشم برگذار شد یکی هم تولد خانوادگیمون و حالا میریم سراغ عکسا:) امسال تولد دسته جمعی 7 شهریور برگذار شد و 12تا جوجه 4 ساله تولدشون رو با هم جشن گرفتن... آوا جون و آقا پارسا در خانه درختی:) از سمت راست:پارسا . محمد پارسا . آوا .نرگس . درسا . آترینا جونها   خیلی عالی بود و کلی بهتون خوش گذشت امیدوارم همیشه همتون شاد و سرحال باشید تولد چهار سالگی باب اسفنجی جونم در خونمون همر...
17 شهريور 1393

دخترک 100 سانتی

بله بله شما به 100 سانتی رسیدی:) مبارکا خانم کوچولوی من .... الانم داری سی دی زبان نگاه می کنی و کلی دوست داری:) و بعدش تکرار می کنی...البته دوست دارم کلاس زبان بنویسمت اما فعلا جای مناسب پیدا نکردم دیروز هم یه جا رفتم بازدید ولی زیاد به دلم نشست یه مبلغی بعانه هم دادم که الان پشیمونم:( حالا ببینم چه میشه کرد:) خوب بریم سراغ عکسها از یه ماه پیش تا حالا:) رفته بودیم باغ دایی مصطفی: از راست یاس عزیزم- محمد صالح عزیزم -محمد امین جونم-آوا خانم رهام عزیزم باغ دماوند هم که میریم و شما در همه فصلها اونجا عکس می ندازی: البته به سختی!! از هزارتا عکس 4 تا خوب میشه انقدر تکون می خوری دخ...
31 تير 1393

چهارمین سالگرد تولد قمری نازنین دخترم

سلام نازنین دخترم امروز 22 رمضان هست و چهارمین سالگرد تولد قمری شما... از صبح می خوام بیام و یه متن برات بنویسم اما روزهای بلند و روزه و خلاصه نمی رسم دیگه بازم معذرت که دیر به دیر برات پست میذارم چهار سال از اولین شب قدری که با هم بودیم می گذره :) اون شب رو هیچ وقت فراموش نمی کنم که صدای جوشن کبیر توی اتاق بیمارستان از تلویزیون پخش می شد و شما توی تخت کوچیکت کنار من بودی..... و حالا هم شبهای قدر در کنار هم توی مراسم شرکت می کنیم شما هم که خوشحاااال از اینکه بیداری ولی خوب بلاخره اخراش تسلیم خواب میشی و یه چرتی میزنی و مثل همیشه کلی با بچه های دور و برمون بازی می کنی... قبل رفتن بهت می گ...
29 تير 1393