آوا در یزد
سلام آوای خوبم
تو انقدر خوب و مهربونی که تمام هم سفریامون ازت تعریف می کردن خدایش خیلی ماه هستی
این سفر خیلی اتفاقی پیش امد مامان بزرگ مهربون می خواست بره یزد ولی تنها بود و از ما
خواست تا باهاش بریم من اولش راضی نبودم چون تازه از مسافرت امده بودیم و وسایل هنوز
جمع نشده بود ولی وقتی گفت که مهمونم هستید رفتیم دیگه من و تو و مامان بزرگ جون
گلم اینبار سفر رو از آخرش تعریف می کنم روز آخر یعنی دوشنبه عصر چون یه دوست خوب و
دوست داشتنی از اهالی خوب و مهربون یزد امد دیدنمون و خیلی لطف کرد بله خاله فرانک
مهربون با دختر گلش نائیریکا که با شما تو یه روز به دنیا امده...........این اتفاق خیلی جالبیه
که ما سعادت داشتیم و تونستیم خاله جون رو ببینیم
وقتی خاله فرانک امد دیدنمون شما خوابیده بوی و من رفتم پیششون تو لابی و بعدش برگشتیم
و شما رو بیدار کردیم از اول که نائیریکا رو دیدی ذوق کری و براش خندیدی انگار حسابی
می شناختیش... نائیریکای با هوش هم فهمیده بود که وقتی تکون می خوره می خندی
حسابی این ور و اون ور می رفت تا شما رو بخندونه و شما دوتا گلها یه بعد از ظهر به یاد موندنی
رو برامون به ارمغان اوردید
و نائیریکا ی مهربون برات یه کادوی خوشگل هم اورد من واقعا ازتون ممنونم خاله فرانک عزیزم
بعدش هم رفتیم تالار آیینه و شما تو حوضش عکس گرفتی
دوشنبه صبح رفتیم میبد و شما فوت کوزه گری رو از نزدیک دیدی
و البته کبوترخانه در میبد
روز دوم سفر:
اینم تو یه باغ که خونه خان بوده
یه مرکز خرید صنایع دستی
و اینم کاشی های فیروزه ای مسجد جامع یزد
روز اول سفر:
حیاط هتل جهانگردی یزد
آتشکده............ که شما بعد از این عکس خوابت برد
هتل لاله یزد
الهی من فدای لب ورچیدنت برم مادر آخه از چی ناراحت شدی گلم؟
راستی توی تورمون یه همسفر کوچولوی دیگه هم بود که متولد 30شهریور بود و فقط 19
روز از شما کوچیکتر بود خیلی بامزه و دوست داشتنی بود به نام پرنیان
آوا و پرنیان در کاروانسرای میبد
آوا و پرنیان در صنایع دستی
این پرنیان خانم یه کمی قلدر بود و صدای شیر در میورد و شما ازش می ترسیدی ولی یواش
یواش فهمیدی که نباید بترسی و شروع کردی به دست به یقه شدن و البته بلاخره پیروز شدی
و پرنیان کوچولو رو فراری دادی!!!
وقتی برگشتیم دلت حسابی برای بابا جون تنگ شده بود و روز آخر حسابی بهونه می گرفتی
وقتی بابایی رو تو فرودگاه دیدی کلی براش ذوق کردی
مطلب زیاد دارم می خواستم در مورد هر کدوم توضیح هم بدم ولی انشالله بزرگ شدی میبرمت
و خودم برات تعریف میکنم
یه بار دیگه ازت ممنونم که در تمام سفر دختر خوبی بودی و من رو همراهی کردی
بوس برای دختر نازنینم