آواآوا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

دختر نازمون آوا

بی پستی

1390/2/6 17:25
نویسنده : مامی
905 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آوا جونمقلب

الهی من فدات بشم که همه وقت من رو انچنان پر کردی که نمی رسم برات یه پست جدید بذارم

البته زیاد هم خبر خواستی نداشتم که بذارم

از صبح( البته صبح شما سر ظهر حساب میشه ) که بیدار می شی من همش دنبال غذا دادن

به شما هستم

اول که بیدار می شی قطره آهن که البته تمام زندگی من رو تبدیل به زنگ زدگی کرده آخه یه

 موقع شما شلوغ بازی درمیاری و می زنی زیر قطره و همه جا رو لک می کنی از پتوی خوبت که

اینهمه دوسش داری گرفته تا لباس و لحفه روی تخت و غیره که همه اثاری از لک زرد آهن دارن

بعد زده تخم مرغ که اوایل بهتر می خوردی و الان زیاد دوست نداری ولی چون برات خوبه باید

بخوری

بعد از یه نیم ساعت فرنی یا حریره بادام که اونم به سختی می خوری و منهزارتا شعر می خونم

و دستم می افته تا شما رو یه دستی کلی راه ببرم و  بهتون غذا بدم

آهان کلا توی تمام این مدت و بین وعده ها شیر مادر هم میل می فرمایید

 البته نوش جـــانت گلم

اینجاست که یه کم خوابت می گیره و یه چرتی می زنی و من با صدای غار و غور شکمم

تازه یادم می افته که صبحانه و ناهار نخوردم و سریع می رم تا شما بیدار نشدی یه چیزی

می خورم و هزار بار میام ببینم بیدار شدی یا نه!!!

یهو می بینم یه صدای کوچولویی امد و می پرم و هوارتا بوست می کنم و کلی هم باهات بازی

می کنم

برای ظهر هم سوپ می خوری (ساعت 4بعدازظهر ) که البته من دیروز برات سوپ با بلغور جو

پختم که بدت نیومد انشالله یه کم دهن دار تر بشی مادر جون

دوباره خوابت میاد و اگه قسمت بشه یه ساعتی می خوابی و منم اگه کار خواستی نداشته

باشم میام پیشت می خوابم و تو وقتی  چشمات رو باز می کنی و من رو پیش خودت می بینی

کلی ذوق می کنی الهی من قربون ذوق کردنت برم

بعد کلی بازی و شادی و خنده داریم تا بابایی بیاد

عصر هم کرم سیب یا یه پوره می خوری البته عصر که می گم ساعت 7 شبه هان

بعد بابا جون بازی می کنی خودت رو براش لوس می کنی

و دوباره به عنوان شام یه کم سوپ می خوری و فکر نکن دیگه خوابت میاد نه گلم ایندفعه که

باید راحت بخوابی اصلا نمی خوابی تا دیگه احساس خواب تمام وجودت رو بگیره اونم با کلی

برنامه .........بلاخره می خوابی و ساعت حدود 1 نیمه شبه البته اگه من خوش شانس باشم

و من هم در کنارت مثل بی هوشها از حال میرم

بماند که تا صبح چندین بار الکی نق می زنی و چندین بار هم بیدار می شی و شیر می خوری

توی تمام این لحظه ها که تو به من چسبیدی و از سر و کولم بالا میری یه نفس عمیق

می کشم و کلمه صبر رو تو ذهنم تکرار می کنم

به این نتیجه رسیدم که هرچی باهات صبوری کنم تو هم آروم تری

 

یه عکس خوشگل از آوا - ملیکا جون - الینا جون

یه عکس از روزی که رفته بودیم رودهن خونه دوستای بابا جون

یه عکس از آوا و حوله

این عکسم بعد از حموم که سرخ و سفید  می شی

چند روز پیش که 4اردیبهشت بود هم رفتیم خونه خاله نازی و کلی عکس انداختیم که عکسا تو

دوربین خاله لناست بگیرم ازش حتما می ذارم .....و شب هم رفتیم خیابون بهار و کلی برات

خرید کردیم الته بیشتر اسباب بازی و وسایل غذا خوری خریدیم

یه وان هم برای حمومت خریدیم که وقتی تو حموم گذاشتمت توش انگار دنیا رو بهت دادن کلی

زدی رو آب و بازی کردی

فردا هم مهمون دارم و کلی کارهام مونده

ببخشید که زود زود خبرا رو نمی نویسم آخه اونجوری می شه دفتر خاطرات خودم خیال باطل

نمی دونم جرا این نی نی وبلاگ از خودش مدل در آورده و من نمی تونم شکلک بذارم

بازم می خوام بهت بگم که اندازه تموم زندگیم دوست دارمقلببای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (21)

زينب عشق مامان و بابا
6 اردیبهشت 90 18:25
سلام سلام خوبي؟كم پيدايي؟
هميشه سلامت باشيد

سلام عزیزم خوبیم مرسی شما هم همیشه شاد باشید
مامان حسین
6 اردیبهشت 90 19:09
سلام
خسته نباشی با این همه کار

مرسی عزیزم سلامت باشید
مامان فرشته
6 اردیبهشت 90 23:19
سلام گلم خوبی ؟
ای جانم قربونش برم با این عکس ها یخوشگلش
بوسسس

Merci azizam lotf dari
لنا
7 اردیبهشت 90 9:31
سلام مامانی ملحفه مجید جام نه حلفه
)


Merci ke ba deghat matn ro mikhoni.boos be duste golam
لنا
7 اردیبهشت 90 9:32
چه عکسای نازی گذاشتی مامانی مهروبن عکسا دست منه تا بیای بهت بدم

Hatman miam axaro mjgiram golam
سارا
7 اردیبهشت 90 10:31
وایییییی خدا چه دخمل خوشگلی؟خدا حفظش کنه

Merci lotf dari golam
مامان فرشته
9 اردیبهشت 90 2:33
مامان وندا
10 اردیبهشت 90 20:30
درود مامان آوا جون
من هميشه وبلاگ شما رو ميخونم و خيلي علاقمندم چون با جون و دل مينويسيد
دختر منم وندا 15 روز از آواي نازو خوشگل شما كوچيك تره
اميدوارم هميشه خوشحال و سلامت باشيد


مرسی خاله جونم
مامان ماهان
10 اردیبهشت 90 23:21
سلام گلم خوبی

سلام عزیزم ببخشید پست قبیلت اشتباها حذف شد
مامان قندعسل
11 اردیبهشت 90 13:10
سلام عزیزم رسیدن به خیر...الهی هر جا بودی خوش گذشته باشه...چه عکسای نازی از اواجونم گذاشتی دلم واسش یه ذره شده بود
لطف داری گلم

زهرا
11 اردیبهشت 90 17:26
عزیزمممممممممممممم
فداش شم

مثل ویونا میشه بعد حموم

مرسی عزیزم
مامان آنیسا
12 اردیبهشت 90 1:15
سلام عزیزم خوبی
وبلاگت خیلی خیلی زیباست واز اون زیباتر دختر نازت .خدا حفظش کنه فکر میکنم دوستهای خوبی با آنیسای من بشن .حتما ببوسش
merci golam hatman dostaee khobi mishan
لینا
12 اردیبهشت 90 13:35
سلام ، چه دختر ناز و خوشگلی داری . واقعآ خسته نباشید میگم . امیدوارم مادر و دختر روزهای خوب و خوشگل همراه با سلامتی پیش رو داشته باشید.خیلی دلم برات تنگ شده . (محمدیان)

Merci azzzzizzzam behem sar zadi. Manam delam barat tangide. Mibooosamet
مامان حسین
13 اردیبهشت 90 15:30



فرانک
13 اردیبهشت 90 18:56
هزارتا بوس برای آوا جونم و مامانش

مرسی خاله جونم
مامان فرشته
14 اردیبهشت 90 1:59
سلام عزیزم خوبین ؟
مرسی گلم خدا رو شکر خوبیم

مامان غزل
15 اردیبهشت 90 8:29
سلام عزیزم.
مامانی خسته نباشی.امان از دست این قطره اهن خیلی بددددددددددده.
اوا جونو ببوس ماشاالله خیلی با نمکه.

سلام خاله مهربون لطف داری عزیزم
مامان غزل
16 اردیبهشت 90 19:36
سلام عزیزم.
هر چند دیر شده ولی از طرف من مامانتو ببوس وبهش تبریک بگو.
مرسی گلم

مامان حسین
16 اردیبهشت 90 20:05
سلام خانمی
چرا پست جدید نمیزاری؟؟؟؟؟؟
گذاشتم گلم

mumi
17 اردیبهشت 90 0:35
سلام خاطره جون .ماشااله به آوای خوشکلمون.حسابی خانوم شده برای خودش
راستی چند تا راهکار مادرانه:من قطره آهن رو بعد از آد میدم بهش چون اون مزه بهتری داره تا بیاد مزه قطره آهن رو بفمهمه خوردتش
زرده تخم مرغ رو با ماست و کمی نمک مخلوط میکنم که خوشمزه میشه و تا آخرش رو هم میخوره
امیدوارم بدردت خورده باشه عزیزم
مرسی دوست خوبم

فرانک
17 اردیبهشت 90 2:42
عزیزم اگر ا.مدی یزد حتما خبرم گن تا ببیمتون. سعی کن بیایی حتما بهت خوش می گذره

Merci golam. Hatman khabaret mikonam