گزارش تصویری امروز
بلاخره وبلاگمون به روز شد فقط یه سری عکس مونده که بعدا میذارم
کمتر از یک هفته دیگه ۶ ماهگی آوا جونم تموم میشه
دیگه می تونی غذا خوردن رو شروع کنی
فکر کنم خیلی دوست داشته باشی آخه ۶ ماهه که فقط داری شیر می خوری
منم خیلی دوست دارم زودتر بهت غذا بدم خدا کنه خوب بخوری
امروز صبح که البته ساعت ۱۲:۳۰ ظهر بود از خواب بیدار شدی
گذاشتمت رو شکمت و کلی دست و پا زدی و بلاخره یه کم در جا چرخیدی تا جورابتو برداری
بعد هم نشوندمت تا بی بی انیشتن ببینی خودت کلی نشستی منم یه متکا گذاشتم
پشتت تا راحت بشینی و طبق معمول کلی به کارتونا خندیدی
با این همه دقت نگاه می کنی:
تو روروئک هم هرجا می خوای راحت میری و چیزای رو میز رو میکشی به طرف خودت
هفته پیش شمال بودیم ولی چون بارونی بود فقط ۲تا عکس انداختیم
الان هم خوابت میاد و داری از کله من بالا میری
چهارشنبه هم مولودی بودیم و این هم لباس خوشگلت
دوربین رو میشناسی و تا میارم و میگم یک دو سه می خندی
راستی اگه گذاشته بودم تا الان پاهات رو تا ته خورده بودی
خلاصه حسابی بازیگوش شدی و من از صبح تا الان دارم این صفحه رو می نویسم و تو نمی ذاری
دوستت دارم دخمل کوچولو