آواآوا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

دختر نازمون آوا

نوروز 92

1392/1/23 3:19
نویسنده : مامی
1,240 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل دخملی نازنینم

بلاخره سال نو هم از راه رسید و یه بهار زیبای دیگه در کنار هم هستیم و من بزرگ شدن

شما رو نگاه می کنم  و چه زیبا صحبت می کنی و چه با شکوه تر بزرگ می شوی....

روزهای قشنگیه! حتی درگیرهامون همچنان بر سر کم خوابیدنت...

و قشنگ تر خندیدنهات و کلماتت و دوست داشتنهات و دستهات و نگاهت و هر آنچه

از ان توست..... و برای من امواجی از عشق و طراوت و زندگی....

تو کوچکی اما دنیایی داری با وسعت تمام خوبیهایت ...دلی داری مهربان و کم طاقت ...

لبانی کوچک و ظریف...و راه رفتنی چه نازآلود ...نمی دانی که در تمام لحظه هایم چقدر پررنگی.

قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

دخترکم روزهای عید هم گذشت....امسال تعطیلات زیاد بود.... اسفند سال ٩١ که ٣٠روزه بود

و بعد هم روز سیزدهم فروردین سه شنبه بود و وصل شد به اخر هفته و کلا تا ١٦ فروردین

تعطیلات داشتیم:)

خلاصه ما هم کلی از این تعطیلات استفاده کردیم....

هفته اول تعطیلات شمال بودیم با یه هوای عالی

شمال

البته یه روز که رفتیم لب ساحل همچین باد و بورانی شد که یخ زدیم و سریع جمع و جور کردیم

 و برگشتیم ولی در کل خیلی خوش گذشت ....

و هفته دوم تهران تشریف داشتیم و دوباره دوازدهم رفتیم مسافرت....

گلپایگان با یه اسمون ابی و یه عالمه هوای خوب

گلپایگان

و یه آوا خانم و یه دشت و صحرا و یه دنیا بازی...

و سیزدهم فروردین و  گشت و گذار در باغها و کلی خوش گذشت که عصرش یهو هوا

ابری شد و برگشتیم خونه عمه سادات....

و آوا در تماشای غذا

سیزدهم

 

گل دختری مطلب و عکس زیاده میریم صفحه بعد:)

 

و اما آقا متین..... این چند روزه همش دنبال اقا متین بودی و هی صدا میزدی "آقا متین کجا رفت"

خلاصه خوب شد این اقا متین امد و کلی شما رو سرگرم کرد....

یه الاغ سواری حسابی هم کردید و کلی خوشت امد

1

و یه ارگ یا قلعه اصلی داشت که باز نبود و در کنارش یکی دیگه ساخته بودن برای ساختن

یه فیلم تاریخی:)

5

 

خلاصه گلپایگان هم کلی خوش گذشت و برگشتیم خونمون ...

واقعا مسافرت لازمه من که عاشق مسافرتم....و شما هم عاشق دشت و صحرا و دریا و

خلاصه هرچی که بتونی بدوی و بخندی و خوش باشی...انشالله همیشه خوش باشی عزیزم

 قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

و دو مهمان عزیز داشتیم

آقا پارسا و آیسان خانم :) ..مشغول پفیلا خوردن

2

 

و اینجا هم حمله به کیک ....

3

خلاصه که کلی بازی کردید و خوش گذشت ...خوشحالم که دوستای خوبی داریم:)...

امیدوارم خودشون و خانوادهاشون همیشه سالم و شاد باشن...می بوسمشون

قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

و اما کمی از این روزها ....

عاشق رانندگی هستی ...یعنی بابا از پشت فرمون پیاده نشده پریدی و جاش نشستی

می گم چراغ بزن! نور بالا میزنی...می گم برف پاکن بزن میزنی...دنده و فرمون هم میگم

نشون میدی... و در اخر می پرسم ؟ " لاین(علامت شیر) ماشین بابا چطوری عکس انداخته

و تو اداش رو در میاری:)))

تازه می گی حرکت کنیم!

و اینم یه عکس در هنگام رانندگی

!4

 

و از کارهای مورد علاقه دیگه ات :

تو خونمون داره بارون میاد هی می گی:" چترت رو باز کن خیس نشی!"

6

و آوا و الینای دوست داشتنی ... و تاپ و حیاط مامان بزرگ:)

تا میریم اونجا همش حواست هست کی میان که بری پایین و باهاشون بازی کنی

اونا هم خیلی تو رو دوست دارن کوچولو خانم

7

 و تولد مامان فاطی...امیدوارم همیشه خوب و خوش در کنارمون باشی

خیلی دوست داریم

(آوا و محمد امین عزززیززززم)

8

 

قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

 و یه اتفاق داغ داغ!!

رفتم و دوباره در یک اقدام انتهاری موهات رو کوتاه کردم!

این دومین باره که موهات رو رسما کوتاه می کنم....

البته حدود 10سانت کوتاه کردم و گفتم نمی خوام زیاد کوتاه بشه:*

اخه الان رو به تابستونه و شما هم گرمایی و از الان همش دستت به موهات بود و کلافه ات

می کرد...زودی بلند میشه گلم عوضش موهات و خودت جون می گیرین

البته  که همکاری نکردی! اخرش برات سی دی شان د شیپ رو گذاشت تا بشینی..

بعد هم من با شونه وایسادم کنارت مثلا دارم موهات رو شونه میزنم!

بنده خدا اقاهه تقریبا زیر صندلی قایم شده بود تا شما بر می گشتی می رفت قایم میشد:)

اما بلاخره کوتاه کردیم:)

این سه تا عکس قبل از کوتاهیه

این مدل بافته....

9

و این یکی مدل بازش:)

10

اینم پشت موهات:)

 

11

خودمم دلم برای موهات تنگ شد...تو ارایشگاه هم که اصلا همکاری نکردی می خواستم

برگردم اما گفتم بلاخره الان نزنم ماه دیگه باز باید بیام...

ولی کوتاه هم بهت میاد مثل جوجه میشی:)

این عکس رو همین الان تو خواب ازت گرفتم...فقط برای کامل شدن پست امروز:)

12

دخی عزیزم اندازه تموم ابرا و  اسمونها نه بیشتر قد تموم دنیا دوست دارم....

می بوسمت گل قشنگم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

زهرا مامی ویونا
23 فروردین 92 22:37
عزیز دلم زنده باشی گلمم...وقتی عینک میزارهه چه خوردنی میشه....عکس آیسان و دیدم خیلی خوشحال شدمم
ایشالله همیشه سالم و سلامت باشینن...بوس

ممنون عزززيزززم
maman taraneh
27 فروردین 92 15:58
نشاله همواره در کنار همدیگه شاد و سلامت باشید
موها مبارک دوباره بلند میشه


ممنون عزيزم؛)
راحله
7 اردیبهشت 92 9:43
خاطره عزیزم
وای کلی با قلم قشنگت و عکسهای آوا جونم کیف کردم
خیلی دلم برات تنگ شده
مراقب هم باشید
به امید دیدار

ممنون عزيزدلم
فهیمه مامان سینا
5 خرداد 92 2:55
سلام
ببخشید خیلی وقته سر نزدم ...آدرس وب آوا جون از اون یکی وبلاگ پاک شده بود!!االان از نی نی سایت پیداش کردم...
ماشالا ماشالا خیلی بزرگ شده و خانوم و خوشگل ...ببوسیدش

ممنون عزیزم لطف داری