آواآوا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

دختر نازمون آوا

روز شمار تا عید

1391/12/22 18:34
نویسنده : مامی
973 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترک خوبم:)

فدای مهربونیات:) چه می کنی با سرنوشت.....

راستش باز رفتم تو اون حس قشنگ نوزادیتت و خاطراتش که چه خوبه که وبلاگ بهم کمک می کنه و

برمیگردم به روزهایی که همیشه تو ذهنم خواهد موند و عکساش زیباترین لحظات عمرم رو برام

بازسازی می کنه....

خدارو هزار مرتبه شکر که هستی و من وجود نازنینت رو خیلی خیلی دوست دارم

دیشب باز رفتم سراغ دندنهات:)

از اونجایی که شما دوتا دوتا دندون در میاری دیدم بعلهههههههه دندون اخری بالا سمت راست هم

جونه زده و خیلی تیز و ریز زده بیرون....

خدایی دو روزی بود که اخلاقامون با هم قاطی شده بود و از شما گریه و جیغ و از ما هم کمی

بی توجهی .... خلاصه دندن اونوریت هم بیشترش زده بیرون و فکر کنم یه قسمت کوچولوش هنوز

توی لثه اته....و اینکه دندون نو مبارک عسلم ....

قلبقلبقلبقلب

قلبقلبقلبقلب 

همراه آقا پارسا رفتیم جشن نوروز کیدز کلاب باشگاه انقلاب!

البته آقا پارسا از خانمه " حاجی فیروز " ترسید و بچه ام انقدر گریه کرد که سحر جون بردش خونهگریه

و ما تنهایی ادامه برنامه رو موندیم .....

خلاصه با تصویر پیش میریم:)

رنگ آمیزی روی قلک سفالی :

رنگ

کاردستی داشتین...پولک ها رو روی مار( نماد سال 92) چسبوندی

کاردستی

کلی رقصیدید و قطار شدید و ورزش کردید و صندلی بازی! اصلا فکر نمی کردم بلد باشی:)

اما خیلی زود قوانینش رو فهمیدی و می دودی و برای خودت صندلی خالی پیدا می کردی:)

صندلی بازی

در آخر هم کادوهایی که خودمون براتون گرفته بودیم رو بهتون دادن و شما هم کلی ذوق کردی

(برات وسایل دکتری خریده بودم و خیلی خوشت امد)

کادو

و البته نقاشی روی صورت ماهت:)

نقاشی

خلاصه خوب بود اما برگشتنه شما یه کم حالت بد شد ... که تا خونه خوب شدی:)

 و به حمام منتقل شدی!!

قلبقلبقلبقلب

قلبقلبقلبقلب

روزهای خوبیه ....یه کم شرایط داره بهتر میشه ....داریم از اخلاقهای هم سر در میاریم و روزها کمتر

باهم کلنجار میریم!

در یک حرکت انتهاری دیگه نرده تختت رو هم وصل کردم! روی زمین خیلی سخت بود هی جابنداز و

جمع کن و خلاصه شب اول کلی ذوق کردی و الان حدودا سه شبه توی تختت می خوابی...

اگر چه می خواستم بدون نرده عادت کنی اما اینجوری خیال خودمم راحتتره...خوابهای خوش ببینی

عزیزکم.

قلبقلبقلبقلب

قلبقلبقلبقلب

و کاردستیهات که در کلاس درست می کنیم رو گفته بودم عکسشونو میذارم

کاردستی

تعجبی نداره که کفشدوزک یه شاخکش نیست یا جوجه یه پا نداره:)))

بازم خوبه باقی موندن:)

اون خانم بوقلمون هستن که با سایز دست و پاتون درست شدن:)

معمولا یه جلسه پایه کار رو رنگ می کنیم و تا جلسه بعدی که خشک بشه بقیه اجزا رو

 می چسبونیم:)

 

قلبقلبقلبقلب

 

الانم گذاشتم تو اتاق خودت و خودمم رفتم تو اتاق و مثلا خوابیدم ....

رفتی کلی برای خودت کتاب اوردی و خوندی و اخرش دیدم صدات نمیاد امدم دیدم خودت روی متکات

خوابیدی....

کلا در مورد خوابت به این نتیجه رسیدم که : نمی تونم هیچ دخالتی کنم و هرجور خودت صلاح

بدونیه! فقط می تونم یه کم شرایط رو محیا کنم!

خیلی برام عزیزی هزارتا می بوسمت گلم

قلبقلبقلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

حميده
23 اسفند 91 23:43
عاشقتم.... ايشالا هميشه از اين روزاي خوب داشته باشي آوا جوني

ممنون گلم
زهرا مامی ویونا
28 اسفند 91 8:58
قربونش برم دخمل ناناس...پست مفید و عالی بودد
ببوسش از طرف من که خیلی ماهه
تهران چه کلاسایی داره ...خوش باشین همیشهه
پیشاپیش سال نو مبارککک

ممنون عزيزم؛)
زهرا
29 اسفند 91 3:13
ایشاا.. بهترین ها رو تو سال جدید تجربه کنین و سالی پر از شادی و خوشی رو داشته باشین

ممنون گلم
maman taraneh
2 فروردین 92 18:52
سال نو مبارک


عيد شماهم مبارك
فرانک (مامان نائیریکا
4 فروردین 92 16:56
سلام عزیزم . سال نوت مبارک . مامان آوا جون دلم خیلی برات تنگ شده . من اصلا نمی تونم وارد ن نی سایت بشم . امیدوارم سال خوبی داشته باشید

دل منم براتون تنگ شده عزيزم...
سحر مامان محمدپارسا
15 فروردین 92 18:54
سلام عزیزم..یه بار فرستادم پرید..سال نو مبارک باشه..دلم براتون یه ذره شده..اون روز نشد تو باشگاه انقلاب زیاد ببینموتون..حسابی عکسای خوشگل انداختی از آوای خوشگلم..ان شاالله همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشین..دوستتون دارم.


ممنون دوست عززززيزززززم... اتفاقا همين الان به يادت بودم مي بوسمت
جوجه نارنجی ما
24 فروردین 92 16:24
سلام عزیزم خوشحالم که سال نو رو رو به خوبی اغاز کردین عزیزم در مورد این باشگاه انقلاب برام توضیح میدی که به چه صورت و هزیزنه اش چه قدره؟

سلام گلم حتما