آواآوا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

دختر نازمون آوا

عقد کنان

1390/7/24 2:09
نویسنده : مامی
5,620 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته کوچولوی منقلب

هفته پیش حسابی سرگرم بودیم و خودمون رو برای مراسم عقد کنان آقا حسام (پسرخاله خودم)

حاضر می کردیم ... انشالله همیشه سرمون به این جور مراسم گرم باشه  .... البته برات تو پست

قبلی نوشتم که یه کم آب ریز بینی داشتی اون هفته همش مریض و بی حال و غر غرو شده بودی

به هردوتا مون خیلی سخت گذشت ولی خدا رو شکر هفته پیش خوب خوب شده بودی .... اما امان

از دست من که یه کم ازت غافل شدم و بعد از مراسم عقد کنان تو ماشین خوابت برد و بدنت گرم

شده بود وقتی از ماشین پیاده شدیم حواسم نبود یه چیزی بندازم روت و فکر کنم همون جا بود که:

وای خدای من دوباره آب ریزش و مریضی سرو کلش پبدا شد ....گریه

از دست خودم خیلی عصبانی هستم ... از 5شنبه شب که از مراسم برگشتیم مریض شدی ...

فکر کنم چون بدنت آمادگیش رو هم داشت زودتر سرما خوردی .... منم همون شربت قبلی ها رو

بهت دادم ... امروز هم زنگ زدم که ببرمت دکی ببینت که نبود انشالله تا دوشنبه خوب بشی وگرنه

باید دوشنبه ببرمت دکی ...

ماچقلبماچقلبماچقلبماچقلب

یه کم از مراسم عالی عقدکنان :

این پشت در اتاق عقده و این دوتا آقای خوش تیپ امیررضای عزیزم و آقا ایمان گل هستند

انشالله دامادی خودتون گل پسرا هورا

امیر رضا و ایمان

اینم آوا و سفره عقد بسیار زیبای عروس خانم ... انشالله همیشه خوش باشی عروس عزیزمون

سفره عقد

آوا و قرآن سفره عقد ( ای مادر عجله نکن انشالله نوبت خودت هم میشه چشمک)

سفره عقد2

آوا جونم موهات خیلی به هم ریخته بود مخصوصا چترهات من هم روز قبل عروسی بردم و

چتری هات رو کوتاه کردم اما همه دعوام کردنناراحت فکر کنم قبلش بهتر بودی

ماچقلبماچقلبماچقلبماچقلب

اینطوری شلخته پلخته:

شلخته

در هر صورت من به خاطر خودت که موهات نیاد تو چشمت رفتم چتریت رو زدم و قول می دم

که زودی بلند بشه ... اگه از قیافه جدیدت راضی نیستی ببخشید عروسکمافسوس

ماچقلبماچقلبماچقلبماچقلب

اینم وقتی آوا خانم میره توی کمدها تا خونه تکونی کنه و تغییر دکور بده:

کمد

ماچقلبماچقلبماچقلبماچقلب

اینم دندون قشنگای بالات که می خواستم ازشون عکس بگیرم:

دندون

به این صورت:

دندنون2

این عکسای آخری با موبایله یه کم کیفیتش پایینه آخه با همین موبایل هم به سختی می شه ازت

عکس گرفت ... فکر کن با دوربین بخوام برم تو دهنت دیگه چقدر سختهنیشخند

ماچقلبماچقلبماچقلبماچقلب

این هم یه عکس از شیوه جدید خوابوندنت که با صندلی غذا تابت می دم تا بخوابی :

خواب

این عکس مال امروز بعد از ظهر هست که خیلی خوابت میومد و روی صندلی خوابوندمت تا به خاطر

آب ریزش بینی نشسته بخوابی تا بهتر نفس بکشی ... الهی من دورت بگردم و نبینم مریض شدی

عزیز دلم ....

ماچقلبماچقلبماچقلبماچقلب

هفته پیش پدر عاتکه جون ( خانم دایی خودم) هم به رحت خدا رفت ... که نتونستند تو مراسم عقد

شرکت کنند ... خدا بهشون صبر بده و انشالله خدا روح پدرشون رو غرق رحمت کنه ...

ماچقلبماچقلبماچقلبماچقلب

راستی از کارهات نگفتم :

تو راه رفتن پیشرفت کردی و مخصوصا امشب کلی تو اتاق دنبال من راه رفتی و می گفتی :

" بدو بدو بدو" خیلی بامزه کلمات رو می گی

ولی پیشرفت عالیت توی حرف زدنته که برای خودت طوطی شدی و مخصوصا کلمه ویژه "چطوری"

رو خیلی بامزه می گی ... و همه از شنیدنش تعجب می کنن ... دامنه کلماتت رو به افزایشه و

هر روز یه واژه رو تمرین می کنی گاهی وقتا یادت می مونه گاهی هم یادت میره و همون یه روز

فقط می گی ....ماچ

غذای سفره رو می تونی بخوری ولی من همچنان دوست دارم از همون سوپ های مقوی برات

درست کنم و تو هم بهتر می خوری البته باید جویدن هم یاد بگیری عسلم

این هم قد و وزن سیزده ماهگیت که برده بودمت دکی:

وزن:8800.....قد:73....دور سر:46 .... هنوز هم تو منحنی زرده هستی و نیومدی بالا هرچی من

زور می زنم و بهت می رسم یهو یه مریضی یا دندون میاد سراغت و همه رو بر باد میدهقهر

دختر گلم امیدوارم همیشه با شادی سر گرم باشی و هیچ غصه و غمی نیاد سراغت

امیدوارم همیشه مثل این دوران شیرین کودکیت شیرین و از ته دل بخندی و با خنده هات من و

بابا جون هم شاد کنی ...

همیشه    عاشقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتم

********************************

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

لنا
25 مهر 90 8:19
خیلی خوشگل بود عکساش سفره عقد هم ناز بود ایشالا عروسی مهسا جون
هرچی حساس تر بشی به وزن آوا موفق نمیشی چاقش کنی باید بیخیال بشیچاقی میخواد چیکار

ممنون گلم
مامان زینب
25 مهر 90 8:23
به عجب پست باحالی البته همش به جز مریضیش
ایشالا همیشه به شادی و عروسی
اونجا که نوشته بودی پشت در اتاق عقد یاد بیمارستان افتادم
اون دندوناشم خیلی باحال بود
برا قد ووزنشم خدات شکر کن ماشالا خوبه
دلت رو بده به دل من که زینب 2 سالشه و تازه شده 7 کیلو
مرسی عزیزم

فرزانه
25 مهر 90 17:21
به به ....عاشق عکس شلخته پلخته ات شدم آوا جوووونم ....

عقدکنان هم مبارک باشه ...ایشالا عقد آوا جون بیام .

قد و وزنش هم خوبه دیگه ...اما ما مامانا دوست داریم تپل باشن .علی هم همینه .
الهی که همیشه سالم باشن .
مرسی عزیزم

فرزانه
25 مهر 90 17:27
راستی یادم رفت جواب سوالت رو بدهم .

در ورودی آشپزخونه که البته در نداره و کنارش به زور دوتا جای خالی بدون گچبری پیدا کردیم بستم چون ورودیش بزرگتره ...راحتر میشه تاب بخوره و همه جا رو هم میبینه ...هههه

حتما آوا جون ...بدو بیا تاب عزیزم
مرسی گلم

مامان حسین
25 مهر 90 19:39
سلام
ایشاله زود خوب بشی خاله...
عکسات هم مثل همیشه خوشگل بود...ایشاله عقد و عروسی خودت عزیزممم
ممنون عزیزم

فرانک( مامان نائیریکا)
25 مهر 90 22:04
عزیزم خوبی؟؟ ببخشید ما فقط 27 ساعت تهران بودیم . اگه رابطه با خانواده شوشو خوب بشه برای عقد برادر شوهرم می یاییم تهران. دعا کن که این رابطه پر تنش خوب بشه که البته چشم من آب نمی خوره. آوا جونم خیلی ناز شده
انشالله خوب میشه گلم

مامان گیسو
26 مهر 90 2:45
سلام دوست گلم خوبی ؟
ای که من اول هر چیز قربون اون دو تا مرواریدای خوشگلت برم آوا جون با اون موهای قشنگلت
وای چه سفره عقد خوشگلی
همیشه به شادی بری عشقم
بوسسسسسسسس
ممنون گلم

مامان گیسو
26 مهر 90 2:51
سلام خاطره جون
باور می کنی از چند روز پیش که من این مطلبو خوندم هنوز هنگم؟
این سومین وبیه که مطالب منو کپی می کنه
می خواستم دیگه چیزی ننویسم از همون روز که دیدم اومدم پست گذاشتم و نوشتم که بعضی ها کم لطفن
دیشب هم که تو دیدی و اومدی گفتی
فکر می کردم پاکش می کنه چون بهش گفتم
این بار اولش نیست
باور کن خیلی خسته ام
یکی مدام چرت و پرت می نویسه تو وبم
عکس گیسو رو برداشتم چون خیلی بی ادب بود اون مزاحم
ههههههه می ترسم همین روزا برم ببینم عکس گیسو رو برداشتن و گفتن که بچشونه هههههههه
به سپهر گفتم گفت بی خیال تو کار خودتو کن
حالا نمی دونم چه کنم
ادامه بدم یا نه ؟
هنوز تصمیم نگرفتم
تو بودی چه می کردی خوب فکر کن بعد بگو
ممنون دوستم
خیلی بدن (

مهتاب
26 مهر 90 18:51
سلام خانمی عکسهای خوشکل و ناز آوا جون خیلی به دل میشینه از اون لباسی که تو نوجوونیت براش گرفتی خیلی خوشم اومد ماشاءا... امیدوارم همیشه دخمل گلت سرحال و سلامت و سرزنده باشه
مرسی گلم

مهتاب
26 مهر 90 18:55
باز هم سلام این بار یه سوال خصوصی دارم تو سایت نی نی سایت اسم شما رو دیدم که برنده پنجاه تومان شدید من یک میلیون رو برنده شدم اما هنوز به حسابم نریختند. هرچی هم براشون مینویسم فقط میگن بررسی میکنیم خبر میدیم اما هیچ خبری نشده میخواستم بدونم برا شما ریختن به حساب یا نه میخوام بدونم فقط سر من کلاه رفته یا بقیه هم مثل منند؟
برام ایمیل زدند گفتند ریختن ولی من هنوز حسابم رو چک نکردم گلم

مامان شینا
27 مهر 90 0:04
ماشالا خیلی ناز شدی عروسک خانم
ممنون عزیزم

مامان امیر علی
27 مهر 90 18:22
سلام علیکم به این عروس گل ناز من .ماشاله خانم یعنی اوا جون با کی میخاد عروسی کنه .؟خوشبخت بشی ایشاله .
واقعت با کی؟؟؟ مرسی گلم

مامان امیر علی
27 مهر 90 18:24
زیاد نگران وزنش نباش چون با زندگی امروزی و خانه نشینی و فست فود ها و سی دی ها همه چاق می شن دعا کن و نزار چاق بشه .سالم باشه وزن مهم نیست .من خودم تا قبل از حاملگی 53 بودم الان نگو 61 شدم و حسابی پشیمونم اما کم نمی شه که نمی شه

ممنون عزیزم
مامان امیر علی
27 مهر 90 18:28
واکسن سرما خوردگی می زدی خوب بودا .شاگرد دکتر غریب و رییس بیمارستان طالقانی کودکان تهران تایید کرده و می خوای ازش بپرس :66506249دکتر نکو بخت .هر کسی هم که پول ویزیت نداشته باشه هم ازش نمی گیره .خیلی ماهه واسه مادر و تغذیه هم هست .می گه بیشتر از اینکه مادرها روی شکم بچه ها کار کنن بهتره روی مغزشون کار کنند .امیر علی هم 12 ماهگی 9 کیلو بود .
خیلی ممنون گلم

مامان سارا
28 مهر 90 10:09
خيلي عكسهاي آوا كوچولو ناز شده. دندوناي خوشكلش رو هم خيلي مواظب باش و براش مسواك بزن يا بعد از شير و غذا پاكش كن كه بلايي كه سر دندوناي كوچولوي سارا اومد سر اين دختر كوچولوي نازنين نياد، عزيزم

حتما گلم
سفانه مامان شهداد
28 مهر 90 15:47
ااااای عزیز دله این آوای ناز تو آخه... خدا برات نگهش داره فدات شم.... الهی که سلامت باشه همیشه... مهم همینه دوستم... قد و وزن خیلی اهمیتی ندارن ایشالله همیشه تنش سالم باشه... دمدونهاش هم مبارک باشه به خوشی ایشالله.... ببوسش
ممنون عزيزم

ثمین
30 دی 90 12:32
سلام
از نوشتنتون خوشم اومد. با اجازه لینکتون کردم.
ممنون گلم لطف کردید