آواآوا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

دختر نازمون آوا

احوالات شما

1392/8/6 1:08
نویسنده : مامی
1,435 بازدید
اشتراک گذاری
سلام خانم كوچولو؛) يعني تا تو پست قبلي نوشتم خداروشكر حالت خوبه! يهو مريض شدي! جمعه عصري بد اخلاق و بي حوصله شدي! و تب كردي... داغ و داغتر؛(...به استا دادم اولش٤ ساعت بعد ٦ ساعت خداروشكر صبح شنبه خوب بودي با اين حال مهد نبردمت... اما از عصر باز گرم شدي؛(... و از حدود ساعت٤:٣٠ تا ٦ مطب دكي رو گرفتيم و يا اشغال بود يا ميرفت رو انسرينگ... خلاصه زنگ زدم به موبايل اقاي منشي و به هر زوري بود اورژانسي ازش وقت گرفتم گفت امروز خيلي شلوغهو حدود٨٠ نفر قراره بيان! گفت ساعت٩ اونجا باشيم! رفتيم دم مترو ميرداماد و با بابا رفتيم مطب حدود٨:٣٠ ! تا ١٠:١٥ كه نوبتومون شد شما هم گاهي بلند ميشدي و گاهي دراز مي كشيدي و بي حال بودي! دكي كه واقعا خدا قوت بايد بهش گفت چون بعد ما هم چند نفر ديگه بودن و فكر كنم تا ١٢ مطب بمونه!! معاينه كرد و گفت كمي گلوت سرخه اگه تا فردا عصر تبت قطع نشد انتي بيوتيك رو شروع كنم ! و شب بازم داغ و داغتر! خلاصه بهت ايبوپروفن دادم و دو تا پدتب بر روي شكمت و يكي هم روي سرت زدم! خداروشكر صببح امروز تا عصر خوب بودي و گاهي نيم درجه گرم ميشدي! خداخدا مي كردم تبت نره بالا و انتي بيوتيكه استفاده نشه! اما بازم شب يه درجه تب كردي و انتي بيوتيك رو شروع كردم! يعني متنفرم از انتي بيوتيك و سر ساعت دارو دادن و... انشالله زودتر خوب بشي- راستي وزنت ١٤٩٠٠ و قدت ٩٥ بود-خانم گل كوچمولو... مثل هميشه و حتي بيشتر از هميشه عاشقانه دوست دارم3>
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)