سومین سالگرد تولد قمری گلکم
سلام گل دخترکم
چند روز گذشت و بازم من دیر رسیدم ...روزهای ماه رمضون که رو به پایان میره من
دلم براشون تنگ میشه گرچه واقعا روزهای بلند روزه داری به سختی می گذره ...اما
حال و هوای فشنگی به وجود ادم میده...مخصوصا شبهای قدرش.... و امسال هم شبهای
قدر رو رفتیم مهدیه دم خونه مامانی با عمه حمیده و مامانی ... و البته با تشریف فرمایی شما!
و شب زنده داریتون!یعنی واقعا خوابیدن رو به هیچ وجه دوست نداری...منتظری بگم نمی خواد
بخوابی ...
مثل فنر از جا می پری می گی صبح شد دیگه!!
عاشق بیدار بودنی.... و البته این شبهای احیا و بیدار باش شما تا حوالی صبح حسابی برنامه
خوابتون رو بهم زد...
امروز 26ماه رمضان بود...چهار روز پیش یعنی بیست و دومم ماه رمضان سومین سالگرد
تولد قمریتون بود....
و من مثل سالهای قبل خاطرات از یاد نرفتنی اون روز رو مرور کردم....
من و بابا ساعت 12 شب رفتیم بیمارستان و شما ساعت 5 بعد از ظهر روز بعد قدم به آغوش ما
گذاشتی...
واقعا روزها و شبهای گاه سخت و بیشتر شیرینی رو گذروندیم
نمی دونیم شیرینهاش بیشتر جذابش می کنه یا سختی هاش...اما واقعا زود می گذره
کی فکرش رو می کنه یهو چشم بهم بذاری وقتی یه نی نی نقلی تو بغلته و چشمات رو باز
کنی ببینی سه سالشه... می دونم این سالها هم زود می گذره...
تو بزرگ و بزرگ تر میشی ... و من هر لحظه بیشتر سرعت زندگی رو درک می کنم
و اما این روزها.....
روال مهد رفتنت کمی کند شده یعنی این ماه هم ثبت نامت کردم اما به خاطر بهم ریختگی
خوابت زیاد نمی برمت...یا حداکثر برای دو ساعت می برمت...
یه کم سخت جدا میشی ولی وقت برگشتن خوشحالی و این بهم ارامش میده تا بتونم
روز بعدش بازم ببرمت مهد...
"امش من مستر بینه ...امش تو خانم پایینی...امش بابا پیشی" ...این جمله رو روزی هزار بار
می گی و به شدت تحت تاثیر نقشت قرار می گیری ...حتی یه خرسک هم همراهت داری و
تدی صداش میزنی
تو هر شرایطی که باشی بهت بگیم آوا می گی " امش من مستر بینه!"
خلاصه خیلی از این سی دی خوشت امده و حتی تو مهد هم باید مستر بین صدات کنن!!
صبحها هم می گی " پیشی رفته اداره!!"
قربون اون لب و دهن ریزه میزه ات برم....یعنی یه سرههههههههه داری حرف میزنی
همینجوری از خودت داستان سر هم می کنی یا مثلا یه چیزی می پرسی...خلاصه من محو
تماشای اون لب و دهن کوچولو میشم که اینهمه جمله رو به هم میبافه...
همه تغییراتت انقدر سریع اتفاق می افتن و انقدر تکرار میشن که برامون عادی میشه..
اما یه چیزی هیچ وقت عادی نمیشه
و اون عشق و دوست داشتنم به توه....
پس مثل همیشه بهت می گم ....
عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــــــــــــقتم